جایگاه هنر آجركاری تزیینی در معماری دوره پهلوی اول
هنرآجركاری به عنوان پدیدهای برجسته در تاریخ معماری این سرزمین، دارای اصالت و پیشینهای غنی
است و با گونههای تصویری و تزیینی مختلف، حضور و هویتی دیرینه داشته است. در دوره معاصر، همزمان با
میراث داری این اصالت از گذشته، با معماری معاصر جهانی )از نئوکالسیک تا مدرن( تالقی داشته که در فرآیند
این همنشینی، تركیب، تلفیق و تاثیرپذیری خود، شكلها و بیانهای تصویری متفاوت و یا تازهای آفریده که
منجر به بروز شکلهای جدیدی از تزیینات در معماری معاصر ایران گشته است. این نوشتار، بدنبال پردازش
و بیان آن است كه هنر تزیینی آجركاری در دوره معاصر و به ویژه در عصر پهلوی اول )1299-1320شمسی(،
علیرغم تنوع سبكی در معماری، توانسته است تعدد تركیبات طر ح و تنوع نقش و فرم را ایجاد كند كه در
مقطع معاصر به عنوان شیوه شاخص، منحصر به فرد و بازگوكننده هنری ایرانی است. در این تحقیق، با شیوه
پژوهش كیفی و سپس با استناد و انطباق به 32 اثر تزیینی در 7 حوزه کاربری تزیینی كه در آثار معماری با
كاربریهای متفاوت و در شهرهای مختلف این دوره انجام گشته، نتایجی را حاصل شده كه نشان میدهد،
هنر آجركاری تزیینی در دوره پهلوی اول، چه در طر ح و نقش، چه در تركیب مصالح تزیینی و در بستر حوزههای
مختلف سبكی معماری این دوره )طبق جدول و نمودارهای ارائه شده (، به چه میزان در فرآیند نوپردازی
تزیینی خود، متاثر از آثار گذشته ایرانی اسالمی و یا كالسیك ایرانی و غربی بوده است.

. ویژگیهای معماری دورهی پهلوی اول
برونگرایی
برونگرایی که پدیدهای زاییدهی تفکر مدرن و پیوندخورده با فرآیند تجددگرایانه بود، نخست در اندیشهها شکل گرفت
و سپس با پذیرش آن به معماری و ایجاد بناهای شهری نوین سرایت کرد. اولین ساختمانهای بزرگ و مهم شهر نظیر شهربانی،
شهرداری، وزارتخانهها، بانکها و مراکز تجاری در راستهی خیابانها به نمایش فعالیت و رفتارهای خود پرداختند که پیش از این
در درون انجام میشد. این نهضت نمایشی علاوه بر اینکه فضای بیرونی را فعالتر، زندهتر، شلوغتر و متنوعتر ساخت به سرعت وارد
بافت شهری و حوزهی مسکونی نیز شد و بافت شهرها به گونهای درآمد که اگر چه دیر یا زود این امر انجام میشد، اما بیپروا
و گستاخانه صورت گرفت؛ همچنانکه حصار ناصری به مثابه نماد درونگرایی در شهرسازی کهن فرو ریخت، در حالی که هیچ مانعی
برای توسعهی شهر و گرایش برونگرایانه نبود.
پـلان
پلانها به دلیل حضور سریع و بدون وقفهی عملکردهای جدید در معماری، عیناً و بدون تطبیق محلی و فرهنگی وارد حوزه معماری
ایران شد و رشد این پدیدهی بدون پیشینه، بیشتر در حوزهی آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و حوزهی اداری و حکومتی نظیر
وزارتخانهها، پست، شهرداری، شهربانی و بانکها صورت پذیرفت، پدیدهای که بهطور کامل از غرب وارد معماری ایران شد. در این دوره،
هرچند ظاهر بناها گاه توانست عناصر گذشتهی معماری را به خود بگیرد، ولی داخل بنا نتوانست روابط فضایی پیشین را در خود جای دهد.
در این میان پلهها و راهروها از اهمیتی بالا در تنظیم روابط و عملکرد فضاهای داخلی برخوردار شدند و عناصر دیگر نظیر آب، آبنما،
باغچه و گیاه به بیرون ساختمان کشانده شدند. از طرف دیگر پلکان داخلی بناها که قبل از دورهی معاصر از ارزش فضایی و مکانی
کمتری نسبت به دیگر فضاهای داخلی برخوردار بود و این ویژگی در تمامی بناها از خانهها تا مساجد و کاخها وجود داشت،
به فضایی بزرگ، چشمگیر و تشریفاتی بدل شد و از نظر ترکیببندی فضاها، مکانی مهم، با ارزش و قابل دسترسی سریع را
به خود اختصاص داد. بهترین نمونههای استفاده از پلکان وسیع داخلی در بناهای این دوره را میتوان در مجموعه بناهای شهرداریها،
شهربانیها و به طور کلی در بناهای اداری بزرگ، پررفتوآمد و حجیم مشاهده کرد. شکل غالب پلکانهای داخلی بناها به گونهای
است که در ابتدا با پلکان عریض شروع و سپس در ادامه و در محل پاگرد به دو پلکان در طرفین تقسیم میشود یا از ابتدا با دو پلکان
از طرفین که معمولاً به شکل حلزونی و بدون پاگرد هستند، ساخته شده که تمامی این شکل از پلهها از معماری اروپایی به ایران وارد شد.
ساخت، مواد و مصالح
نمونههای متعدد بناهای دورهی پهلوی اول، به ویژه آثاری که در دههی اول ساخته شدند، نشان میدهد که ساخت آنها ترکیبی
از مواد و مصالح مختلف است. این مصالح ساختمانی شامل کاشی، آجر و سنگ و پنجرهها و درهای چوبی و نیز نردهها و محافظهای
پنجرهها و بعضاً سقفهای فلزکاریشده است؛ ترکیبی که بیشترین نقش را در این آرایش ساختمانی دارد، آجر است.
بناهای دورهی پهلوی اول در تأثیر از معماری غرب، کمترین و دیرترین بهرهگیری را در تکنولوژی ساخت و سیستمهای ساختمانی
داشته است. هنگامی که در اروپا و امریکا، کاربرد فلز، بتن و سیستمهای سازهای مورد استفاده قرار میگرفت، ساختمانهای
این دوره در ایران هنوز به شیوههای سنتی و با خشت و آجر اجرا میشد. تیرآهن اولین و شاید تنها مادهی مورد استفاده در این
دوره است که تنها برای پوشش سقفها بهکار گرفته شد.